و خوب میدانستم
دیگر هیچ نامه ای به مقصد نخواهد رسید ،
همان دَم که کبوترِ شکسته بالم به سنگِ جفا آرمید !
و تو میدانستی
آن همه علاقه
بعد از آن همه صبوری
برای حقیقتِ زندگی
در رویایی غریب ماند.
و می دانستم در خاموشی ات رازی نهفته است
گاهِ گم شدن را نمی پرسم ،
که دستهایم خالی است...
12 امتیاز + / 0 امتیاز - 1393/02/06 - 15:34
دیدگاه
noosha

{-128-}

1393/02/7 - 20:16
MaeDeh

{-23-}

1393/02/9 - 12:18